روحیه تعبد دارای مراتب مختلفی است و با تقرب به حق
تعالی نسبت مستقیم دارد. یعنی هر چه تعبد بیشتر باشد، انسان به خدای سبحان نزدیکتر
است و در اجرای فرمان الهی آماده تر. چنانکه حضرت ابراهیم (علیه السلام) پسر را در
راه خدا به قربانی برد و به امر پروردگار کارد بر گلوی او نهاد.
«قالَ یا بُنَيَّ اِنّي اَری في المَنام أنّی
اَذبحُکَ فانظر ماذا تَری و..الخ[1]»
پس از اینکه اسماعیل (ع) رشد کرد و با پدر به سعی و
کوشش (جهد و عبادت یا سعی صفا و مروه) پرداخت، حضرت ابراهیم (علیه السلام)، بدو
فرمود: «ای فرزند عزیزم من در عالم خواب چنین دیدم که تو را قربانی کنم، در این
واقعه تو را چه نظری است؟»
اسماعیل جواب داد: «ای پدر به هر چه مأموری عمل کن،
انشاء الله مرا از بندگان شیکبا خواهی یافت». پس چون هر دو تسلیم (امر حق تعالی)
شدند، او (اسماعیل) را برای کشتن، به روی افکند (تا وقت مرگ رخسار جوانش را نبیند)
و کارد به گلویش بنهاد، بدو خطاب کردیم: ای ابراهیم تو مأموریت عالم رؤیا را انجام
دادی، کارد از گلویش بردار. ما نیکوکاران را چنین نیکو پاداش می دهیم.
در این آزمایش بزرگ الهی هیچیک از پدر و فرزند به
چون و چرا نپرداخت و زبان به اعتراض نگشود. بلکه، تسلیم محض امر پروردگار بودند و
تعبداً فرمان الهی را گردن نهادند. این بالاترین مراحل تعبد است که «انّ الدین عند
الله الاسلام[2] دین نزد خدا تسلیم شدن در برابر خداوند است». در آیه ي شریفه ي
دیگر می فرماید:
«فَلا وَ رَبّکَ لا یُومنونَ حَتّی یُحَکّموکَ فیما
شَجَرَ بَینهُم ثُمَّ لا یَجِدوا فی انفُسِهِم حَرَجاً مِمّا قَضًیتً و یُسَلِّموا
تسلیما[3]»
نه چنین است، قسم به خدای تو اينان به حقیقت اهل
ایمان نمی شوند مگر اینکه در خصومت و نزاعشان تنها تو را حاکم کنند. و آنگاه به هر
حکمی کنی هیچگونه اعتراضی در دل نداشته باشند و کاملاً از دل و جان تسلیم فرمان تو
باشند. یعنی در مقابل کلام رسول صلی الله علیه و آله قلبش هم ناراحت نشود.
برای تبیین بهتر روح تعبد و اهمیت آن روایت زیر را
نقل می کنیم :
پي نوشت ها:
[1]. مراجعه شود به سوره ي صافات، آیه های 101 الی
105
[2]. سوره ي آل عمران،
آیه 19
[3]. سوره ي نساء، آیه 65